-
هم آبشخوران
یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 02:57
دو وجود ِ موجود: مرد و زن. نخستین حاصل پیوند این دو وجود، خانواده است و محصول بعدی آنها نوعی دیگر از خود یا همان فرزند. هزیود به حق در باب "خانواده" چنین سروده است که: "اینک، پیش از هر چیز یک خانه، یک زن، و یک گاو نر ِ شخم زن". زیرا گاو نر برای تهیدستان جایگزین برده است. پس اجتماع طبیعی برای گذران زندگی روزانه، همان...
-
ژان ژاک روسو، ژوکری که جوک قرارداد اجتماعی را گفت
دوشنبه 26 فروردین 1387 05:27
اصالت اجتماع، کیفر مرگ، اصالت فرد چزاره بکاریا، از پیروان ِ فلسفه ی قرارداد اجتماعی ِ روسویی است. وی درباره ی تکمیل این نظریه و چگونگی پیدایش ِ قوانین کیفری در قرارداد اجتماعی می گوید: " قوانین، شروطی هستند که، انسانهای مستقل و منفرد برای گردهمایی به دور یکدیگر پذیرفته اند. انسانهایی که از وضع دائمی ِ ستیز با یکدیگر و...
-
سانسور ِ پازل ِ سکس
دوشنبه 20 اسفند 1386 08:20
سکوت هایی که به ضرب ِ حرف نزدن، سکوت را تحمیل می کند. سانسور. ممنوعیت. سکس. "فوکو" " چرا هیچ خلوت عاشقانه ای، خلوت نیست، ازدحام جمعیت است در تختخوابی دو نفره ؟ چرا هر کسی چند نفر است، چهره هایی تماما گوناگون ؟ چرا عاشق کسی می شویم، اما با کس دیگری به بستر می رویم ؟ چرا عشق جماعی است دسته جمعی که در آن هر کسی، هر کسی...
-
فلسفه ی تفکر
دوشنبه 15 بهمن 1386 04:12
" فکر چیست؟ " " فکر" چیز نیست. در واقع "چه چیز" فکر است؟ حال غافل از آنیم که باید فکر کنیم که : " فکر چیست؟ " به " تفکر" فکر کنید، قبل از اینکه " تفکر" شما را به فکر وا دارد. شاید، فقط شاید، زایش ذهن باشد و شاید یکی از وجوه ذهن اگر و تنها اگر، این انگاره، مفروض باشد، برای فهمیدن "فکر" باید به تصویر آن توجه شود. در...
-
نازای آبستن
دوشنبه 24 دی 1386 04:26
ای انسان، تو را نهیب می زنم و تازیانه ِ بیرحمانه ِ اندیشه را، بر تو فرود می آورم چرا خود را تکثیر می کنی ؟ جنایت پدران و مادران ِ گذشته در زایش را، روا نمی دارم بر فرزندان ِ آینده از مغز و رحم خود، گهواره ای برای آسایش نسازید این خطوط، نتیجه زایشی بدون فکر است سیل طغیانگر هستی می آید، موجش شما را به دگردیسی فرا می...
-
فاحشه ی باکره
پنجشنبه 6 دی 1386 02:55
من فاحشه ای باکره ام من هر شب خود را می فروشم به شیطان و خداست که مرا می رباید به بهایی گزاف تر، از آغوش ِ شیطان تا دلفریب تر کند، عیش شبانه اش را اندامم می بیند خواهشهای بدن ِ او را، که عطش تشنگی آن را مجبور به نعره کشیدن می کند از سر جنون خوب یادم هست درد ِ چوب ِ حراج را که می خورد بر جسم و روحم حراج خوبی بود، .......
-
قاتل ِ مقتول
دوشنبه 19 آذر 1386 17:03
" این واپسین بشر، که ادعا می کند خالقش را کشته است و خود را به جای او گذاشته، بعد از این باید جوابگوی خود باشد. اما این قاتل، خود در حال مرگ و نابودی است. این قتل پایان ِ کار ِ خود قاتل است." "میشل فوکو " ای نیچه به جرم ارتکاب به کدامین گناه خدا را کشتی ؟ ای داستایوفسکی چگونه در نبود خدا، هر کاری را مجاز شمردی ؟ ای...
-
اوهام ملکوت اهریمه
پنجشنبه 15 آذر 1386 15:58
خدا دوست داره تماشا کنه اون کارهاش عجیب غریبه اون به انسان غریزه میده اون این هدیه بسیار جالب و ارزشمند رو به انسان میده و اونوقت فقط برای تفریح خودش.... برای نمایش تفریحی خودش که در کهکشان هاش اتفاق می افتن و واقعی هم هستن اون قوانین رو در مقابل همدیگه وضع میکنه این مضحک ترین چیزی هست که تا به حال اتفاق افتاده مثل :...
-
تولد ذهن عریان
پنجشنبه 8 آذر 1386 17:17
هیچ واقعه مهمی رخ نداده، نه آرماگدونی نه آپوکالیپتویی، امروز هم مثل روزهای دیگر، وبلاگی دیگر، در جایی، زمانی و به بهانه ای دیگر زاده شده، و طبق قانون نانوشته دنیا مرگی در راه است شاید مرگ وبلاگ تو.( آری وبلاگ توی خواننده) خود هم نمی دانم دلیل خلقت این وبلاگ چیست؟ شاید ذهن به کما رفته خود و یا شاید اصرارها و توصیه های...