خدا دوست داره تماشا کنه
اون کارهاش عجیب غریبه
اون به انسان غریزه میده
اون این هدیه بسیار جالب و ارزشمند رو به انسان میده و اونوقت
فقط برای تفریح خودش....
برای نمایش تفریحی خودش که در کهکشان هاش اتفاق می افتن و واقعی هم هستن
اون قوانین رو در مقابل همدیگه وضع میکنه
این مضحک ترین چیزی هست که تا به حال اتفاق افتاده
مثل : نگاه کن اما دست نزن
دست بزن اما مزه اون رو نچش
مزه اون رو بچش اما قورت نده
و در حالیکه تو داری از این پا به اون پا می پری
اون داره چی کار میکنه ؟
اون داره بهت می خنده ، سر کارت گذاشته ، مسخره ات کرده
حالا ما اون رو پرستش کنیم ؟
..................................
قسمت هایی از رمان «وکیل مدافع شیطان»
نوشته " آندره نیدرمن "
فکر کنم لازم شد این رمان رو پیدا کنم و بخونم
سلام.
بنظرم همیشه نباید ۱ طرفه به یک موضوع نگاه کرد !
خدا یه چیزه دیگه ای به اسم نفس رو هم به انسان داده که اختیار این غریزه رو کنترل کنه ! میدونی مثل ۲تا کفه ترازو می مونه ...
شاید هم نوشته های این کتاب درست باشه...
به نظر کتاب جالبی میاد ... این کتاب رو از کجا میشه تهیه کرد؟
از آنجایی که رمان ذکر شده به فارسی ترجمه نشده، و در بازار کتاب ایران موجود نیست.
شما دوست عزیز می توانید فیلمی را که براساس این رمان و با همین نام ساخته شده و در بازار فیلم ایران موجود است، را تماشا کنید و یا فیلمنامه فدرتمند ان را در اینترنت مطالعه نمایید.
وکیل مدافع شیطان
کارگردان:Taylor Hackford
فیلمنامه: Andrew Neiderman ، Jonathan Lemkin
محصول:۱۹۹۷
با هنرمندی:Al Pacino در نقش John Milton(شیطان)
Keanu Reeves در نقش Kevin Lomax
Charlize Theron در نقش Mary Ann Lomax
آدم را بخصوص اگر از نوع دمدمی اش باشد به یاد روزهای خوب و بد و عالی و گه قاطی پاتی دوران می اندازد. و البته بیشتر از اینها این دیوار اتاق است که توجه ایما را خیلی جلب کرده... جای خالی همین اراجیف حضرت شیطان ملعون و نامرد باحال رانده شده پست بی پدر و مادر ...
ایما احساس می کنیم کم کمک با مشکل کمبود سوژه مواجه می شویم چراکه آنها را شما و عبدالله زودتر می قاپید. شکر که فعلا عبدالله فیلتر است.
نکته: توجه کردی کسی نفهمید این دیالوگ کدام فیلم بودزخش؟!
عجب بی تربیته این آندره :دی
سلام عبداله جون
من چرا این وبلاگتو ندیده بودم آیا ؟
به هر حال مبارکه :)
آف هاتو هم چک کن ........ کچل خان رو هم که میبینم اینجا ((=
لینک کردم آقای پدر ؛)
زیر ابی رفتی!
چقدر زود فروختی صد رحمت به شلمان که یه زره صبر می کرد بعد می فروخت!
من سالهاست که نماز می خوانم بدون اینکه خدایی داشته باشم...
در پناه هو
نمیدونم باید ناراحت شم یا خوشحال که یه کم از نوشتهه خوشم اومد!!
راستی شما کی هستین؟! اول فکر کردم دمدمی هستین٬ ولی نیستین گویا٬ بعد فکر کردم عبدالله هستین که اونم نیستین گویا! پس کی هستین گویا؟!!
آدم ها با آدم های دیگرمتولد می شوندوبعدبا همان آدم ها
می میریند...شایدزودتر...نوشته هایت گاهی زودترازآنچه فکرمی کنی تمام می شوند...پدرخواندی عزیز...قبرشان می کنی...فکر می کنم...البته گورستانی که به وجودآوردی دیگرجا..ندارد..درست نمی گم....
همه ی شما مظنون به قتلین و تا اطلاع ثانوی نمیتونید شهرتون رو ترک کنین.